1- اگر يك اسكلت از بالاي ديوار پايين بپرد،چه مي شود؟

 

2- ژاپني ها به گوساله چه مي گويند؟

 

3- فرق بين عينك و تفنگ چيست؟

 

4- دندان كرسي چه فايده اي دارد؟

 

5- چرا آب هنگام جوشيدن قل قل مي كند؟

 

6- اگر قلب كسي ايستاد چه مي كنيم؟

 

7- اگر زنبور داخل دهان گربه برود،گربه چه مي گويد؟

 

8- چرا دوچرخه خودش نمي تواند بايستد؟

 

9- چطور مي شود چهار نفر زير يك چتر بايستند و خيس نشوند؟

 

10- چرا بعضي ها نمي توانند يخ درست كنند؟

 

 

پس جواب ها چي؟؟؟ برو ادامه مطلب...

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 11 شهريور 1392 | 15:11 | نویسنده : پرنس ملینا |

  سال ها پيش،هنگامي كه داوطلبانه در بيمارستاني كار مي كردم،دختر كوچكي در آنجا بود كه از بيماري جدي و نادري رنج مي برد.تنها شانس نجات او از اين بيماري،تزريق خون برادر 5 ساله اش كه سال قبل به نحو معجزه آسايي از همين بيماري نجات يافته بود و در بدنش پادتن لازم براي مقابله با اين بيماري تشكيل شده بود،به او بود.  پزشك شرايط دختر را براي برادر كوچكش توضيح داد و از او پرسيد آيا مايل است خونش را به خواهر بزرگترش بدهد؟ پسربچه براي لحظاتي ترديد داشت.سپس نفس عميقي كشيد و گفت:بله،من حاضرم جان خواهرم را نجات دهم.
   او را در تختي كنار خواهرش خواباندند و شروع به گرفتن خون از او و تزريق به خواهرش كردند.پسر بچه روي تخت خوابيده بود و لبخند مي زد.كم كم رنگ صورت خواهرش برگشت و آثار حيات در او نمايان شد.در اين هنگام پسربچه رو به دكتر كرد و گفت: من الآن كم كم مي ميرم؟!

پسر بچه كوچولو منظور پزشك از تزريق خون او به خواهرش را درست نفهميده بود.او فكر كرده بود كه پزشك مي خواهد تمام خون او را از بدنش خارج كند و به خواهرش تزريق كند!!!

بچه ها با دل كوچكشان به اندازه درياها دوست مي دارند،در درون پاك و بي آلايششان تنفر موج نمي زند،بدي شعله نمي كشد،دروغ هرگز صدايي ندارد،آن ها پاك و زلالند و هر چه خواهند شد بر عهده ماست،آنها با ديدن ماست كه تغيير ميكنند،پس حواسمان باشد كه دنيايشان را خراب نكنيم...

                                                                                                                    



تاريخ : دو شنبه 11 شهريور 1392 | 14:19 | نویسنده : پرنس ملینا |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.